وی هم اینک مشغول بازی در مجموعه «افسانه هزارپایان» به کارگردانی شهاب عباسی است که در این سریال یکی از متفاوت ترین کارهایش را تجربه می کند.
از این رو با او در این باره و همچنین کم کاری اش در عرصه تلویزیون وسینما گفت و گویی داشته که در ادامه می خوانید:
در ابتدا از نقشی که در این سریال بازی می کنید و تجربه متفاوتی که با این کار کسب کرده اید، بگویید.
من این طنز را پارودی می بینم، ولی نویسنده نظرش پست مدرن است که مقطع تاریخی و اجتماعی بشری را بررسی می کند. ما در هر قسمت این مجموعه بخشی از تاریخ اجتماعی را به صورت نمایشی در قالب شیرین می بینیم. در حقیقت من در این کار هم کمدی موقعیت می بینم و کمدی کاراکتر و…
البته این نوع کمدی در ایران چندان شناخته شده نیست.
نه در صورتی که ما کمدی های مختلفی را داریم که کمتر در سریال یا فیلمی با آن روبرو هستیم. البته در این کار با کمدی کاراکتر و موقعیت روبرو هستیم که نقشی که من بازی می کنم، به نوعی تیپ شخصیت است. یعنی با مطالعه ای که راجع به این کاراکتر کردم، متوجه شدم که عناصر تیپیکال هم دارد که سعی کردم این را در کار لحاظ کنم. به هر حال این هم خودش یک تجربه جدیدی است. گروه هم در این مسیر و این نوع کارها قبلا تجربه کارهایی از این دست داشتند. اما این کار به نسبت کارهای قبلی این تیم کار عظیم تر و سنگین تر و قابل بحث تری است.
پیش از این کارهایی را که شهاب عباسی ساخته بود، دیده بودید تا با سبک این کارگردان آشنا شوید؟
بله دیده بودم و با فضای کارهایشان آشنا بودم. مثل «خنده بازار».گرچه همانطور که پیش از این هم گفتم، این کار قابل بحث تر و کار عظیمی به نسبت سریال های قبلی این کارگردان است. داستان های این مجموعه به گونه ای است که برای ما و مخاطب قابل بحث است که چرا آدمها اینگونه هستند و یا این فضا چرا این گونه است!
با توجه به همین فضای نامانوسی که در این سریال وجود دارد هم فکر می کنید مخاطب بتواند با سریال ارتباط برقرار کند؟
نمی توان گفت که فضای کار نامانوس است و مخاطب نمی تواند با آن ارتباط برقرار کند. شاید در ابتدا برای مخاطب اتفاق تازه ای در تلویزیون باشد، اما به گونه ای داستان طراحی شده است که به مرور برایش جا می افتد. چون معماری و فضای کار تعریف شده است.
درباره نقشی که در این کار بازی می کنید هم توضیح می دهید؟
من نقش مردی به نام عطار را بازی می کنم که بزرگ شهری به نام کهن شهر است که این آدم بی دلیل هم بزرگ است. در حقیقت افکار و اندیشه های این آدم قدرت تجزیه و تحلیل ندارد.
برای شما که معمولا در کارهای جدی حضور دارید، قرار گرفتن در چنین کار کمدی که فضای جدیدی هم دارد، کمی باعث نگرانی تان نشد؟
من هیچ وقت از هیچ تجربه ای ترسی ندارم. چون کار من این است. چون اگر قرار باشد که برای خودت نقش ها و کارها را محدود کنی، وارد حوزه کلیشه می شوی. به همین دلیل من در این کار هم با جسارت کار کردم و از طرفی می خواستم با شهاب عباسی هم تجربه ای داشته باشم. البته من چندین سال پیش در حوزه کمدی کار کرده بودم. اما تجربه ای به این شکل نداشتم. جالب اینکه ادبیات این کهن شهری ها کلاسیک است. اما من ملودارم، تراژدی و کمدی کار کرده ام و هیچ وقت نترسیدم. چون نمی خواستم که درگیر کلیشه شوم.
البته بخشی از کلیشه شدن بازیگر هم به انتخاب کارگردان ها بستگی دارد و باعث این اتفاق می شوند.
بله در تصویر معمولا بازیگرانی را انتخاب می کنند که به نقش نزدیک تر باشد. یعنی به سراغ بازیگرانی می روند که میمیک، فیزیک و نوع جنس بازیگر به آن نقش مورد نظر نزدیک تر باشد.
و از آنجایی که شما بسیار جدی هستید، بیشتر نقش های جدی به شما پیشنهاد می شود؟
نه من هم اتفاقا روحیه طنز دارم، اما در تصویر تا به حال این را استفاده نکرده بودم. فقط در یکی دو کار بوده که به سال های خیلی قبل برمی گردد. این بود که دوست داشتم در این کار حضور داشته باشم که این نوع کار را هم تجربه کرده باشم.
دلیل کم کاری تان هم در سینما و تلویزیون به همین کلیشه ها و فیلمنامه های نه چندان خوب برمی گردد و یا خودتان ترجیح می دهید که کم کار باشید؟
نه در حقیقت گاهی تو را آنقدر می خواهند در مسیر کلیشه و تکرار بی اندازند که ترجیح می دهم کار نکنم. ضمن اینکه تا به امروز استفاده درستی از من و قابلیت های بازیگری ام نشده است.
منظور شما این است که اغلب کارگردان ها شناخت درستی از بازیگر و قابلیت هایش ندارند؟
حقیقت واقعا همین است. وقتی یک بار بازیگر در یک کاری به اصطلاح می گیرد و گل می کند، بعد از آن همه پیشنهادها شبیه به همان نقش است و آن بازیگر را آنقدر در این مسیر قرار می دهند تا نابودش کنند. البته من در کارهای ضعیف هم بازی کردم. چون معاشم از این راه است. من که نمی توانم بگویم فلان نقش را فقط بازی می کنم. اما حقیقتا برای هر کاری و هر نقشی که تا به امروز بازی کرده ام، تجزیه تحلیل کرده ام و برایش زحمت کشیده ام و نگاهم به کار جدی بوده است. حتی اگر کار هم ضعیف بوده، اما کم فروشی نکرده ام. ضمن اینکه سال گذشته که تولیدات خیلی کم شده بود. اما امسال انگار شرایط کمی بهتر از سال قبل است. ضمن اینکه کارهای آن چنینی بین دوستان آن چنینی هم تقسیم می شود و هیچ گونه عدالتی هم در این کارها صورت نمی گیرد. یعنی نمی دانی که مبنای انتخاب ها چیست!
یعنی اتفاقی که در سینما رخ داده و بحث نقش فروشی و باندبازی در تلویزیون و تئاتر هم وجود دارد؟
دقیقا. یا به عنوان مثال بحث دستمزد بازیگر را بهانه می کنند. یا اینکه می خواهند نقش را بفروشند و از همین مسائل که همه به خوبی مطلع هستند، متاسفانه وجود دارد.
در کنار این سریال، پیشنهاد دیگری هم دارید؟
۷- ۸ کار به من پیشنهاد شده است. اما درگیر این سریال هستم و نمی توانم همزمان در کار دیگری هم حضور داشته باشم. امسال پیشنهاد هایی در زمینه تله فیلم و سریال زیاد داشتم.
سینما چطور؟
سینما که بحثش جداست. یک عده را بایکوت می کنند. من که بازی نمی کنم تا عقده های درونی ام را بترکانم. کار من این است. تخصص من این است. تحصیلاتم این است. حال یک عده این را می دانند و یک عده نمی دانند. دیگر بستگی به خودشان و شناخت و دانش و مرام و معرفت و به خصوص همکاران ما دارد. همکارانی که منهای خوب هایشان، همکاران خوبی نیستند. بدین معنی که زیر آب می زنند و خودشان را وسط می اندازند.
البته برخی بازیگران هم معتقدند که دستیاران کارگردانان هم در این قضیه بی تاثیر نیستند و دوستانشان را به کارگردان معرفی می کنند!
الان همه در این زمینه موثر هستند. حتی پخش کنندگان فیلم هم تاثیرگذار هستند. می آیند و می گویند اگر فلان بازیگر را در فیلم بگذاری، فیلم می فروشد.
و اینکه بازیگری که در تلویزیون کار می کند، می گویند تلویزیونی و در سینما پیشنهاد ندارد!سینمایی تلویزیونی یعنی چی؟ مگر سینما تافته جدابافته است!؟ همه هنرمندان بزرگ دنیا از تلویزیون آمده اند. تازه عده ای هم دور بازگشت به تلویزیون داشته اند. من افتخار می کنم که ۳۵ سال است با تلویزیون کار می کنم، اما هنوز کارمند تلویزیون من را نمی شناسد و این فاجعه است. اینکه نباید این مسوولیت را داشته باشد. الان هم که مد شده است وقتی بازیگرها می خواهند یک وجهه ای پیدا کنند، تئاتر شهر می روند و تئاتر مستقل کار می کنند تا وجهه بدست بیاورند. اما نمی دانند که فلان بازیگر هالیوود از تئاتر و تلویزیون آمده اند. نیکول کیدمن، مرلین مونرو، آل پاچینو، مریل استریپ و… این حرف ها خوشایند نیست و سینما هم متعلق به هیچ کسی نیست. سینما مال آدم های شریف است.
ارسال نظر